نويسنده: محمد حسين روحاني


تحقيق ماللهند من مقولة مقبولة في العقل او مرذولة، کتابي به زبان عربي تأليف ابوريحان محمد بن احمد خوارزمي (362-440 ق) متضمن پژوهشهاي ژرف تاريخي، جامعه‌شناسي، مردم‌شناسي، دين‌شناسي، و دانش‌شناسي گسترده‌اي در باب هندوان. بيروني اين اثر را طي سيزده سال بين سنوات 408 تا 421 ق تحقيق نموده؛ از اين قرار که چون سلطان محمود غزنوي سلاله‌ي خوارزمشاهيه (مأمونيه) را برانداخت (ربيع الاول 408 ق)، بيروني که تحت رعايت ايشان مي‌زيست جزو دانشمندان و اميران خوارزم گرفتار آمد؛ پس همراه با آن سلطان به هندوستان رفت. در آن سرزمين وي زبان سانسکريت را آموخت و با عادات و مقالات و مذاهب ايشان آشنايي نزديک يافت. اگرچه پيش از بيروني کساني به توصيف هند پرداخته بودند، مانند مگاستن يوناني (به سال 395 ق م) فاهيان و هيونسانگ چيني (در سده‌هاي 5 و 7 م)، ليکن نوشته‌هاي ايشان در برابر اثر سترگ بيروني بسي خرد و ناچيز و اصلاً قياس ناپذير است. يکي از وجوه تمايز کتاب الهند بيروني آن که نه تنها طبيعت آن بلاد و احوال ساکنان آنجا را بررسي نموده، بلکه زبان و ادبيات آنها را نيز در نواحي مختلف مطالعه کرده، شخصاً بر آداب و سنن ايشان وقوف يافته است. وي با خرد و نگرش رياضي خويش و بر روش مشاهده‌ي عيني و استقراي تجربي به کار هندشناسي پرداخته، آنچه را ديده و دريافته - «خواه از نظر عقل مقبول باشد يا مردود» - بي آن که حجتي شخصي در آنها بپيوندد همه را به ضبط آورده؛ و جاي جاي بر روي مواد تحقيق، مطالعه‌ي تطبيقي نموده است. بيروني کتاب خود را به هشتاد باب تقسيم کرده، که باب اول «در ذکر احوال هند و بيان مقصود از توصيف ايشان»، و باب آخر «در ذکر اصول مقدماتي هنديان در احکام نجوم و اشاره به روش‌هاي ايشان» مي‌باشد. اعتقادات هندوان، شرايع و احکام، عبادات و فرائض، اعياد و مراسم آنان طيّ هشتاد باب مورد بحث شده است. هم چنين نظام طبقات اجتماعي، خطوط و کتابت‌ها، مواريث و علوم ادبي آنها را ياد کرده است. در باب دانش نجوم نزد ايشان و صورت زمين، اقسام شهور و سنين، حسابات روز و شب، عقايدشان درباره‌ي خسوف و کسوف به تفصيل سخن گفته است. از جمله گويد که باور هنديان درباره‌ي زمين آن است که همين سرزمين ايشان باشد، و درباره‌ي مردم بر اين باورند که همين نژاد آنها وجود دارد، شاهان همانا رئيسان ايشان‌اند، دين هم دين آنها و علم هم آن چيزي است که با ايشان است؛ و تا اين حدّ خودبين باشند [ص 17]. در خصوص تقديس گاو نزد هندوان گويد بدان سبب باشد که خادم در حمل و نقل و زراعت، نافع در استفاده‌ي غذائي از لبنيات، و جز اينها سودمند است که کشتن آن حرام گرديده، همانطور که حجّاج به سبب خرابي وضع کشاورزي در سواد عراق ذبح گاو را تحريم کرد [ص 468]. اما درباره‌ي اعتقاد هنديان به خداوند (در باب دوم) گويد که اختلاف خاصّ و عامّ در هر امتي به سبب آن است که طبع خواص به امور معقول گرايش دارد، و در اصول به تحقيق مي‌پردازد اما طبع عوام متوقف بر امور محسوس است و به فروع قانع و خرسند باشد؛ پس، از تدقيق در امور روي برتابد، خصوصاً در مسائلي که اختلاف آراء در آنها وجود دارد و اتفاق نظر نباشد. اعتقاد هندوان درباره‌ي خداوند - سبحانه - آن است که او يگانه‌ي ازلي بي‌آغاز و انجام است، مختار در امر خود، توانا و حکيم وحيّ و محيي و مدبر و مبقي، در ملکوت خود از اضداد و انداد بري است، شبيه به چيزي نباشد و چيزي شبيه او نيست.» [ص 20]. آنگاه پس از بيان نظريات فلسفي خواص حکماي ايشان، به شرح اعتقادات عوام پرداخته؛ بطور کلي نماد و شعار اساسي کيش هندوان را قول به «تناسخ» ياد کرده است. بيروني هر جا عقايد هندي را بيان مي‌کند، در مسائل عمده آنها را با اعتقادات ساير ملل (مسيحي، يهودي، ايراني، و يوناني) مقايسه و تطبيق مي‌نمايد. اشارات وي به بعض امور تاريخ اجتماعي ايران و مذاهب ايراني (همچون مانويه و مجوسيه) بسيار مفيد و مغنتم است. بيروني علاوه از کتاب تحقيق ماللهند، بيست اثر ديگر - اعمّ از کتاب يا رساله - درباره‌ي معارف هنديان نوشته که بيشتر آنها در باب حساب و نجوم، و چندتايي هم در زمينه‌ي حکمت و عرفان است (مانند با سديو الهند، کتاب پاتنجلي و موجودات محسوسه و معقوله). اما متن کتاب الهند را نخست بار دانشمند آلماني ادوارد زاخائو - که هم کتاب الآثار الباقيه‌ي او را طبع و ترجمه کرده - طيّ سال 1883-1884 به آلماني ترجمه و طبع نمود، سپس متن عربي را در 1885-1886 چاپ کرد؛ و طي سالهاي 1887-1888 متن کتاب را به انگليسي ترجمه کرد که همراه با تعليقات وي در دو جلد بطبع رسيد. طبع زاخائو يک بار تجديد شد، تا آن که مجلس دائرةالمعارف العثمانيه در هندوستان ويرايش نويني از آن طبع و نشر کرد (حيدرآباد الدکن، 1377 ق / 1958 م). قسمت فلسفه‌ي آن را مرحوم دانا سرشت به فارسي ترجمه نموده، هم چنين جلد يکم آن اخيراً به فارسي ترجمه شده؛ ليکن تمام متن اين کتاب گرانسنگ هنوز به حليه‌ي زبان فارسي آراسته نگرديده است.
منبع: تهيه و تنظيم: دائرةالمعارف تشيع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ي انتشارات حکمت، چاپ اول.